بیش از اشتیاق به سخت کوشی اهمیت دهید

امروز در حال خواندن مطلبی در مورد اشتیاق بودم.

در این کتاب نوشته بود این بود که برای طرح ریزی مسیر خود برای موفقیت،  اشتیاق را فراموش کنید و بیشتر به سخت کوشی خود بچسبید.

نه این که اشتیاق را دور بریزید، نه.

جایگاه اشتیاق فقط در ابتدای کار است که کمک کننده است.

بگذارید کامل تر و لیست وار خدمتتان عرض کنم

  • اشتیاق در ابتدای کار برای انتخاب مسیر به شما کمک می کند.

  • اشتیاق محصول فرعی دانستن این امر است که یک فرد می تواند در یک کار موفق شود.

در شروع یادگیری یک مهارت یا هر کاری که تصمیم به یادگیری آن کرده ایم به هر دلیلی نسبت به آن اشتیاق داریم.

ممکن است برای مثال برای یادگیری موسیقی اجرای زیبایی از یک دوست دیده باشیم، که سازی را به خوبی اجرا می کند.

ممکن است برای انتخاب شغل،  ثروتمند شدن یکی از اطرافیانمان در آن شغل را دیده باشیم و مثال هایی فراوان از این دست که بسیار ذهن ما را برای انتخاب مسیر به خود مشغول کرده اند.

خیلی از اوقات حتی،  صحبت در مورد موضوعی با یک دوست ممکن است ما را نسبت به موضوعی علاقه مند و مشتاق کند.

اما در میان همه این دیدن ها و تفکرات،  باید به این نکته دقت کنیم که ما در پیش بینی کارهایی که ممکن است به خوبی انجام دهیم،  حتی قبل از انجام آن کارها نیز نسبتا خوب عمل می کنیم.

اولین روزی که تنبک را به دست گرفتم فهمیدم مشتاق اجرای تنبک( تنبک نوازی) هستم و تا امروز تنبک تمرین می کنم. و همین طور ساز دف.

اما همچنین در یک مقطع می دانستم که هنر دف نوازی بر خلاف فوتبال یا طراحی کاری است که می توانم در آن موفق شوم.

پس گاهی اشتیاق محصول فرعی دانستن این امر است که یک فرد می تواند در یک کار موفق شود.

مثال: اگر شما یک نوازنده هیجانی بودید و یا امکان بالقوه تبدیل شدن به چنین نوازنده ای را داشتید،  نسبت به هنر نوازندگی نیز اشتیاق نشان می دادید.

افرادی که موفقیت مرا مشاهده می کنند،  تصور می کنند اشتیاق باعث موفقیتم شده است، و این فکر به ذهن شان نمی رسد که اشتیاق صرفا نمودی از استعداد است.

اگر از یک میلیاردر درباره راز موفقیتش بپرسید، ممکن است بگوید شور و اشتیاق چون این پاسخ بسیار هیجان انگیز است،  که از قضا متواضعانه نیز هست،  اما بعد از کمی دوستانه شدن فضای مباحثه،  فکر می کنم بگوید که موفقیت وی ترکیبی از اشتیاق، خوش شانسی، سخت کوشی، عزم راسخ، خوش فکری و اشتهای ریسک وی بوده است.

 

پس در طرح ریزی مسیر خود برای موفقیت شاید در ابتدای راه کمی اشتیاق برای این که بفهمید مناسب انجام این کار هستید یا نه مناسب باشد،  اما برای ادامه مسیر و جلو رفتن اشتیاق را فراموش کنید.

 

راستی اگر اهل مطالعه هستی کتاب شکست بخورید و برخیزید نوشته ی اسکات آدامز را که استاد شاهین کلانتری به من معرفی کرد و این متن هم برداشتی از قسمتی از این کتاب است را حتما مطالعه کنید. قول میدهم ضرر که هیچ کلی سود عایدتان شود. ارادتمندم

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.