شش مزیت یادگیری موسیقی

بسیاری از دوستان از من سوال می کنند که برای مثال اگر من به کلاس موسیقی بیایم چه فایده ای برای من دارد یا به اصطلاح خودمانی تر چه چیزی گیرم می آید؟

یا حتی هستند کسانی که مدتی در این عرصه یعنی یادگیری موسیقی فعال هستند اما توجهی به دستاوردهای خود از طریق یادگیری موسیقی و رفت و آمد در فضاهای آموزشی موسیقی ندارند و همین دقت و توجه به این موارد بسیار می تواند برای افرادی که در ابتدای راه هستند انگیزه ای قوی برای شروع کردن بدهد و برای کسانی که مدتی است در این گام قدم برداشتند باعث می شود که با تمرکز بیشتر و با قدرت بیشتری به مسیر خود ادامه دهند تا بتوانند به این دستاوردهای جانبی و غیر مستقیم از طریق یادگیری موسیقی نیز برسند.

یکی از راه هایی که از طریق آن می توانیم  بیشتر خودمان رو دوست داشته باشیم و به جایی برسیم که برای توانایی ها و تلاش های خودمان ارزش قائل شویم یادگیری مهارت موسیقی است

برای مثال کسی که در کلاس آموزشی تنبک یا دف شرکت می کند به خاطر این که برای رسیدن به چیزی که در ذهن خود دارد نیاز به تلاش فراوان و تمرین روزانه دارد آرام آرام در مسیر آموزشی خود به این موضوع پی می برد که به خاطر زمانی که دارم برای یادگیری تنبک و دف میگذارم و به خاطر تلاشی که دارم انجام میدهم چقدر حس ارزشمندی بیشتری در من ایجاد شده است

در حالی که قبل از این کلاس در مورد خودم فکرهای دیگری هم داشتم که حس ناتوانی را به من میداد

پس این یعنی من ارزشمندم و می توانم با تلاشم به خواسته هایی که دارم برسم. توجه به همین موضوع می تواند دوستی شخص هنرجو را با خودش بیشتر کند تا بتواند گام های محکم تر و ارزشمند تری را در زندگی در کنار یادگیری مهارت موسیقی بردارد

تمام افرادی که برای یادگیری موسیقی و مخصوصا سازهای تنبک و دف اقدام می کنند، در هر سنی که باشند با مشغله هایی رو برو هستند که ممکن است این مشغله ها باعث شود که یا از مسیر یادگیری فاصله بگیرند و یا این که مسیر یادگیری خود را رها کنند

اما کسانی که با علاقه به یادگیری ادامه می دهند در نهایت راه حل های بسیار کاربردی و موثر را پیدا میکنند که هم بتوانند به دغدغه ها و مسائل زندگی خود برسند و هم این که بتوانند با ادامه دادن کلاسها و تمرینات خود در این امر به اصطلاح خودی نشان بدهند و به نتیجه دلخواه خود برسند

این امر که می بایست حتما با علاقه انجام پذیرد در نهایت کمک میکند که افراد برای تمرین و تمام مسائل دیگر خود زمان را مدیریت کنند تا هم به تمرین خود برسند و هم این که در قسمت های دیگر زندگی خود دچار اختلال نشوند.

خیلی از انسان ها وقتی توانایی این را پیدا میکنند فعالیت هایی را که به آن ها علاقه دارند و از انجام آن ها لذت می برند را انجام دهند،  نشان از اتفاقی دارد که سالها در پی آن بوده اند اما به هر دلیلی نتوانسته بودند به آن برسند

فردی که سالهاست به تنبک یا دف و یا هر ساز دیگری علاقه دارد و بعد از تحمل تمام مسائل و تلاش بی وقفه در این مسیر به دستاوردی می رسد همین قسمت از زندگی او به عنوان بخش مهمی از زندگی اش برایش ارزش و معنای خاصی پیدا می کند و از همین طریق دریچه ای تازه برای معنا بخشیدن به قسمت های دیگر زندگی اش باز می شود

ما از موسیقی برای افزایش تاب آوری این گونه استفاده میکنیم که وقتی ما در ابعاد کوچک تر توانایی مقابله با سختی های یادگیری موسیقی را که شامل تمرین مرتب و هر روزه، افزایش قدرت عضلات بر اثر تمرین، افزایش تمرکز و قدرت چشم به خاطر درگیری قسمت های مختلف حواس در یادگیری و … را پیدا میکنیم به آرامی و به مرور زمان به صورت غیر مستقیم یاد میگیریم که در هر شرایط سختی یا دنبال راه حلی برای برطرف کردن آن باشیم و یا این که تحمل کنیم تا این موضوع بگذرد

همین تحمل تمرین ها در موسیقی و صبوری کردن برای رسیدن به نتیجه ی دلخواه می تواند در زندگی هم اثر بخشی خوبی برای ما به ارمغان بیاورد.

در این قسمت منظور ما از چرخه ی مقدس احساسات این است که هر هنرجویی در مسیر آموزشی خود با احساساتی مانند:  شادی هنگام اجرای درست یک درس آموزشی و گرفتن بازخورد خوب از معلم خود، احساس خشم ناشی از تلاش زیاد برای اجرای درست یک تمرین، احساس غمگینی برای نرسیدن به اجرای صحیح با وجود تمرین، احساس شادی ناشی از تشویق و تحسین اطرافیان به خاطر اجرای هنرجو و بسیاری از موارد دیگر باعث می شود که تمام این احساسات در وجود هنرجو به مواردی تبدیل شود از جنس خاطرات که به خاطر همپوشی این خاطرات در اتفاقات دیگر زندگی برای او ارزشمند و در خاطراتش ثبت می شود

همین تبدیل احساسات کوچک به چرخه ی احساسی باعث هماهنگی در زندگی و احساس های بزرگ تر خواهد شد.

ما برای یادگیری مهارت موسیقی مانند هر مهارت دیگری چه در فضای مجازی و وب و چه در فضای واقعی و حضوری نیاز به برقراری ارتباط با یک مجموعه ای  از انسانها داریم که بتوانیم با ارتباط مناسب با آن مجموعه و افراد آن مسیر خود را بهتر پیش ببریم

برای مثال هنگامی که هنرجوی موسیقی به محض ورود به عرصه ی یادگیری یک ساز نیازمند برقراری ارتباط مناسب و قاعده مند با معلم خود، بامنشی و مدیر آموزشگاه، آشنا شدن با هنرجوهای دیگر و شرکت در فعالیت های گروهی موسیقیایی می شود نا خود آگاه باعث تشکیل رابطه های جدید اجتماعی در محیطی جدید می شود

و همین رابطه ها در کنار رابطه های انسانی هر فرد با مجموعه ها و افراد دیگر موجب انسجام بیشتر در قسمت های دیگر زندگی خواهد شد